اقتصاد کشورهای نفتخیز در مسیر دگرگونی
وقتی برق جای نفت را میگیرد
در قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم، نفت نهفقط یک منبع انرژی، بلکه ستون فقرات اقتصاد جهانی بود. طلای سیاه بود که موتور خودروها را روشن نگه میداشت، صنایع را به حرکت درمیآورد و درآمد دولتها را تأمین میکرد. بهویژه در خاورمیانه، نفت نقش چیزی فراتر از یک منبع طبیعی را ایفا میکرد: ثبات سیاسی، قدرت منطقهای، رفاه اجتماعی، و حتی هویت ملی، همگی به نفت گره خورده بود. اما حالا، چشمانداز جهانی در حال تغییر است. بحران اقلیمی، پیشرفت فناوری، و رشد آگاهی زیستمحیطی، جهان را بهسوی گذار از سوختهای فسیلی سوق دادهاند. خودروهای برقی در این میان، به نماد این تحول بدل شدهاند—نمادی که خبر از یک عصر جدید میدهد: عصر پسانفت.
خودروهای برقی از حاشیه به متن آمدهاند
تا همین ده سال پیش، خودروهای برقی پدیدههایی کمرمق و حاشیهای بودند. بسیاری آنها را به چشم پروژههایی تبلیغاتی یا ایدههایی متعلق به آینده میدیدند. اما امروز این نگاه بهکلی دگرگون شده است. تسلا دیگر تنها بازیگر این میدان نیست؛ فولکسواگن، جنرال موتورز، رنو، بامو، هیوندای، و بسیاری دیگر از خودروسازان بزرگ جهانی وارد این رقابت شدهاند. دولتها نیز با ارائهی یارانه، کاهش مالیات و توسعهی زیرساخت شارژ، راه را برای جایگزینی موتورهای درونسوز هموار کردهاند. در بسیاری از کشورها، فروش خودروهای بنزینی از سال ۲۰۳۰ یا ۲۰۳۵ به بعد ممنوع خواهد شد. این موج تازه، فقط مربوط به مصرفکنندهی نهایی نیست؛ کل زنجیرهی تولید، حملونقل، و انرژی را تحت تأثیر قرار داده است.
بازاری که برای نفت تنگتر میشود
نفت خام عمدتاً برای تأمین سوخت حملونقل مصرف میشود. حدود ۶۰ درصد از نفت جهان برای تولید بنزین، گازوئیل، و سوخت هواپیما استفاده میشود. وقتی خودروی برقی وارد خیابان میشود، یعنی مصرفکنندهای از این زنجیره حذف میگردد. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده است که در صورت تحقق سیاستهای فعلی، تقاضا برای بنزین تا سال ۲۰۴۰ بهشدت کاهش خواهد یافت. اگر دولتها در مسیر سیاستهای اقلیمی جدیتر شوند، این کاهش سریعتر و گستردهتر هم خواهد بود. چنین تغییری در مصرف جهانی، تعادل بازار نفت را بههم میزند و بر قیمتها و صادرات نفتی کشورها تأثیر عمیق میگذارد.
وابستگی شکنندهی اقتصادهای نفتی
در بسیاری از کشورهای نفتخیز، فروش نفت نه یک منبع درآمد، بلکه تنها منبع درآمد دولت است. عربستان سعودی، ایران، عراق، ونزوئلا، نیجریه و آنگولا، همگی در فهرست کشورهاییاند که بیش از نیمی از بودجهی خود را از محل فروش نفت تأمین میکنند. هر نوسان در قیمت نفت، بهطور مستقیم در بودجه، برنامههای توسعه، یارانهها، واردات کالا و حتی ثبات اجتماعی این کشورها تأثیر میگذارد. مهمتر از آن، این کشورها در طول دههها، ساختارهای اقتصادی متنوعی ایجاد نکردهاند. تولید صنعتی، کشاورزی پایدار، یا خدمات نوین در این کشورها اغلب عقبمانده یا وارداتی هستند. چنین وابستگی شدیدی در برابر تغییرات ساختاری بازار جهانی بسیار آسیبپذیر است.
واکنشها: از انکار تا اصلاح ساختار
بعضی از دولتها تهدید را دیدهاند و برای مقابله با آن برنامهریزی کردهاند. عربستان سعودی با پروژهی «چشمانداز ۲۰۳۰» در پی آن است که سهم نفت را در بودجهی خود کاهش دهد و با توسعهی گردشگری، فناوری، معدن و انرژیهای تجدیدپذیر، ساختار اقتصادیاش را متنوع سازد. امارات متحده عربی نیز با سرمایهگذاری سنگین در انرژی خورشیدی، دادهمحوری و فناوریهای مالی بهدنبال نقشآفرینی جدیدی در منطقه است.
نقشهی ژئوپولیتیکی انرژی در حال تغییر است
اگر در قرن بیستم، دسترسی به منابع نفت و خطوط انتقال آن نقشهی قدرت جهانی را تعیین میکرد، در قرن بیستویکم لیتیوم، نیکل، کبالت و فناوری باتری به این نقش نزدیک میشوند. کشورهایی چون استرالیا، شیلی، آرژانتین و جمهوری دموکراتیک کنگو که منابع عظیم مواد اولیهی باتری دارند، حالا از بازیگران تازهنفس بازار انرژیاند. چین با کنترل بخش بزرگی از زنجیرهی تأمین، از استخراج تا تولید خودروهای برقی، نقش برتری در آیندهی انرژی بهدست آورده است. این تغییر نهتنها اقتصادی، بلکه ژئوپولیتیکی است. توازن قدرتی که روزی با بشکههای نفت سنجیده میشد، حالا ممکن است با ظرفیت گیگاواتساعت باتری و تسلط بر فناوری تعیین شود.
مدلی متفاوت به نام نروژ
نروژ، با آنکه خود کشوری نفتخیز است، اما مسیری بسیار متفاوت از دیگر کشورهای مشابه طی کرده است. این کشور درآمد نفتیاش را نه صرف مصارف روزانه، بلکه به صندوقی ملی برای نسلهای آینده منتقل کرده است—صندوقی که حالا یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری در جهان بهشمار میرود. در عین حال، نروژ در حوزهی حملونقل پاک پیشگام است. بیش از ۸۰ درصد خودروهای تازهفروش این کشور، الکتریکیاند. دولت نروژ، نهتنها وابستگی به نفت را کاهش داده، بلکه نفت را بهعنوان ابزار گذار به آیندهای پایدارتر بهکار گرفته است. الگویی که میتواند الهامبخش بسیاری از کشورهای نفتخیز باشد.
فرصت هست، اما زمان نهچندان زیاد
جهان با سرعتی کمسابقه در حال عبور از سوختهای فسیلی است. آنچه دیروز یک امکان دور بود، امروز به انتخاب اقتصادی روزمره بدل شده است. اگرچه کشورهای نفتخیز هنوز فرصت دارند که ساختارهای خود را اصلاح کنند، اما این فرصت بیپایان نیست. تا دههی آینده، رقابت جهانی وارد فاز تازهای خواهد شد و کشورهایی که آماده نشدهاند، نهفقط درآمد نفتی، بلکه جایگاه سیاسی و توان چانهزنی خود را نیز از دست خواهند داد. آیندهای با نفت کم، اما برق فراوان در راه است—و آنکه خود را با آن وفق ندهد، در حاشیهی نقشهی جدید جهان خواهد ایستاد.